درخواست!
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
المُومِن مِراه المُومِن
با توجه به حدیث نورانی فوق که البته شرح و بحثش رو باید اهلش انجام بدن، به نظر میرسه با این پیش فرض که خطاب کننده و مخاطب هر دو مومن هستند، چند نکته برای آینه بودن باید رعایت بشه
1. اولین شرط آینه بودن اینه که آینه دقیقا محاسن و مشکلات رو نشون بده و به فرض مثال اگر آینه خودش کاو یا کوژ باشه به علت بزرگ نمایی یا کوچک نمایی نه تنها کمکی به فرد در شناخت معایبش نمیکنه بلکه با پیچیده کردن تصویر، مخاطب دچار سردرگمی میشه و حتی اعتماد و حسن ظنّش از بین میره و ممکنه در موارد مشابه دیگه به هیچ آینه ای اعتماد نکنه!
2. یکی دیگه از شرط های آینه بودن اینه که آینه خودش صاف و تمیز باشه و الّا تصویر کدری ارائه میده ( البته در این مورد خاص بر اساس تاکید کلی اسلام بر حسن ظن، یقین دارم این شرط برقرار بوده)
3. نکته دیگه ای که باید به دقت بهش توجه کرد اینه که، اجتنوبوا مواضع التّهم (دور شدن از موضع تهمت)یک بحثه و سوظن زدایی از محیط اطراف یک بحث دیگه است! خلاصه کلام باید از موضع تهمت دور شد اما غالبا وظیفه پاسخگویی در برابر سوظن های اطرافیان را نداریم!
غرض از این مقدمه نسبتا طولانی، درخواستی بود از یکی از مخاطبان بزرگوار وبلاگ، که تذکر در گوشی ای را منتقل کردند البته تا همین جا هم به شدت ازشون ممنونم چراکه حرفشون گرچه مبهم بود اما بهانه ای شد تا خیلی از رفتارهامو مرور کنم
اما از جایی که صدای درگوشی صحبت کردنشون واضح نبود و منظورشون رو متوجه نشدم و با توجه لحن صحبتشون که مسلما از روی خیرخواهی بوده، از ایشون تقاضا دارم اگر نیتشون اصلاحه که مسلما هست؛ مطلبی که میخواستند متذکر بشوند رو دقیق و مفصل توضیح بدهند.
با تشکر
بعد نوشت:
اول یک تشکر مجدد از مخاطبی که تذکری رو منتقل کردند
دوم اینکه اگه بخوام خودمو تبرئه کنم شاید بهترین کلام، صحبت آقا امیرالمومنین (ع) باشه که فرمودند
کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
و اگر نبود کَمْ مِنْ قَبیح سَتَرْتَهُ؛ صادق آل محمد فرمود: یک لحظه ستاریت خدا از شما برداشته شود؛ اجسادتان هم بروی زمین می ماند!
و سوم هم یک خطاب به خودم!
طالب حیرانی خلقان شدیم / دست طمع اندر الوهیت زدیم
در هوای آنکه گویندت زهی/ رشته ای بر گردن جانت زدی
خوب سیّد تصدیق بفرمایید که نمی شود توی فضای مجازی آنقدر ها هم آینه بود برای مومنی!...
چون خودم را می گویم:به فرض و ان شاءا... هرچه می نویسم از دلم برخاسته باشد و اخلاص قاطی اش باشد اما از کجا معلوم عامل باشم؟!
عامل بودن به علم خیلی شرط است که اگر به هرچه میدانستیم عمل می کردیم الان با دسته های چوبی راه بندگی را طی نمی کردیم با پاهای لنگ...
بقیه اش را هم نفهمید م چون مخاطب دیگری تذکر داده بود!
یاعلی