تولّد ِ یک مرگ!
راستش را بخواهید، برای اهالی ِ وادی ِ غفلتی از قماش ما، که «قد اقترب حسابهم»؛ حال آنکه «فی غفله معرضون» اند و «انّه طغی» را به حدِّ سفلی رسانده اند و دریدن ِ «حدود الله» ای که قرار بود «فلاتقربوا لها»؛ عادت روزانه شان شده است و با تخته گاز ِ جهل و غرور، رد کرده اند تمام چراغ قرمزهای اداره راهنمایی و رانندگی ِ صراط مستقیم را؛ مواضعی است برزخ وار؛ که چه بخواهند و چه نخواهند؛ محکوم اند به توقف دربرابر تابلوهای مثلثی اعلان خطرش، و در این ترمزهای همراه با حسرت، «طوعا او کرها»، باید دستی ِ فتامَّل را بکشند تا سری برگردانند و به نظاره بنشینند، مسیر نامستقیم ِ طی شده را
و شکر و سپاس از آن خدایی است که به لطف و رحمانیتش، یکی دو تابلوی ِ برزخی ِ ایست، برای هر بنی بشری قرار داده و 17 خرداد هر سال؛ هشدار، نشانه و حجّتی است، علیه نفس ِ یاغی ِ این کمترین، تا با شرمی غیرقابل وصف، به مسیر ناصواب ِ طی شده بنگرد و تلخی ِ برزخی شرم آلود را به نظاره بنشیند.
آری. در ایستگاه های تعویض ِ عدد ِ عمر، باید دل شیر داشته باشی تا سر ِ عبرت برگردانی و مسیر ِ طی شده عمر رفته را، به نظاره بنشینی و «إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» را به چشم ِ دل بنگری و دل ِ شیر را، نه به گستاخی، که تعبیر کنید به صدق و ایمان!
اما حال و هوای ِ این روزهای من، حال و هوای همان هایی است که در یوم الحشر ِ تنهایی، انگشت ِ حسرت می گزنند!
حال و هوای پسربچه ای که عمری برای این روزهای جوانی نقشه ها کشید و حالا همه آرزوهای کودکیش را نقش بر آب می بیند و بازهم این شعر ِ تکراری، که گمانم تا یوم ِ الحشر همراه من است، حتی روی سنگ مزارم!
دارد زمان آمدنت دیر میشود! دارد جوان منتظرت پیر می شود!
مولا، قبول، جوان منتظر کجا و منی که با ضخامتِ حجابِ ظلمتِ ناخوبی ها، تا مرز ِ «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ» رفته ام کجا؟
اما مولاجان، خودت یادمان دادی که ناامید شدن در این درگاه ِ رحمانی ممنوع است؛ همانجا که حتی برای «الذین اسرفوا علی انفسهم» هم، ندای «لاتقنطوا من رحمه الله» سر می دهند و نابنده های لوس و سرشار از غرور را، «عبادی» می خوانند و وعده شان می دهند که «انّ الله یغفر الذّنوب جمیعا»
من آدم بشو نیستیم آقا، قبول!
نه به نماز و روزه ام امیدی هست نه اهل این الرّجبیون و شعبان و رمضانم!
اما مگر نه اینست که «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»، در شان شماست و صاحب امر کن فیکونید؟
پس بیا و این روز ِ پدری، بازهم بابایی کن در حقمان و به گوشه چشمی، آنگونه کن ما را که خواهی
مولای انتَ کما اُحب، فَجعلنی کَما تُحب
اگر مرگ نوعی تولّد است، تولّد نیز نوعی مرگ است!
هدیه دادن مستحب است و رسول الله (ص) فرمودند:
خَیرُ إخوانِکُم مَن أهدى إلَیکُم عُیوبَکُم!
تا همینجوری زبون بریزم
البته به قشنگی شما که بلد نیستم
ولی تنها کاریه که دلم بهش خوشه شاید قبول شه
وشاید کمکی کنه ایم حب که به عمل هم برسم
سالروز بودنتون با تاخیرات مبارک
ب یاد و یاری خدا انشاالله شروع 23سال از زندگیتون آغازی باشد برای بهترین هایی که خدا برای بهترین هایش در نظر میگیرد
و چه شروعی بهتر از آن 15تیر که گفتید و کربلا ....
راستی حواستون با سادات بانوی ما هست ؟بگید دلمون براش تنگ شده