تربت الـ حـ سـ یــ ن






تربت الـ حـ سـ یــ ن

کربلا تربت می‌سازد و همه ابدان شیعیان را تربت می‌کند
از عطش، آب بدن خشک می‌شود و تشنه دنیا و آخرت می‌شود؛
هم تشنه آب ظاهری می‌شود و هم تشنه معنوی
کسی که تشنه کربلا شد، بدنش سرانجام تربت می‌شود
همین بدن ظاهری، حتی اگر نمرده باشد!
و این یعنی معنای موتوا قبل ان تموتوا

كلّ يوم اگر براي ما عاشوراست و كلّ ارض كــربلا، سلام هاي مقدّس ِ صبح و شام ِ حضرت ِ ناحيه، سرّ ِ خون - اشك هاي جناب ِ صاحب (عـجّل الله فرجه الشّريف) اند ... أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبيبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبي طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبيهِ وَ خَليفَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ في سِـرِّهِ وَ عَلانِـيَـتِـهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ في تُرْبَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّيَّـتِـهِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْكِسْآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَبآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَدآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الاَْدْعِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلآءَ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الاَْزْكِيآءُ ... أَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِياتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ ... أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ ... أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْكَبيرِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيـعِ الصَّغيرِ ... أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّليبَةِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِى الْفَلَواتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحينَ عَنِ الاَْوْطانِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفان ... أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر ... أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزّاكِيَةِ ... أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِيَةِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكآئيلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّـتُهُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعين ... أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِيَةِ فِى الْفَلَواتِ ... تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ ... وَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضّـارِياتُ ... أَلسَّلامُ عَلَيْك َ يا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِكَةِ الْمُرَفْرِفينَ حَوْلَ قُبَّتِك ...

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

به رسم ِ مهمانی رفتن اول سلام!

خواستم فقط بگویمت حضرت ِ کریم؛

نکند به دست های خالی از دستان ِ پدرمان نگاه کنی!

تو که هم خبیری، هم علیم،

لابد خوب می دانی بار ِ سنگین ِ ناخوبی ها، سال هاست یتیممان کرده و از صاحبمان تنها میراث دار ِ ذکر ِ یا ابانا استغفر لنا ای هستیم که لق لقه زبانمان شده است و ندبه های شلخته ای که بعضا بوی همه چیز و همه کس می دهند جز او!

خواستم بگویمت با همه بی کسی  مان؛ بابا یادمان داده است به مهمانی کریم اگر میروی؛ باید دست خالی باشی و ما دست خالی ترین ِ مهمانان ِ ناخوانده ایم!

خواستم بگویمت از دعای نیمه شب ِ باباست که جیره خوار ِ نام ِ حسینیم و در این بریز و به پاش ِ رمضانی ات هم، ما را هوای سفره ی عطش ِ حسین است!

پس یا ربّ الحسین،

ما را به نام  ِ حضرتشان بپذیر که سخت محتاجیم ...


اگر امام حجّت ظاهر است و هادی؛

عقل، حجّت ِ باطنی است که مهتدی است و پذیرنده ی هدایت ِ امام

پس شرط آمدنت، کامل شدن ِ عقل ماست!

فدای روزه هایت، دعا کن تا به برکت نفس های نازنین ات؛

عقلمان کامل شود...


خبر!

جلسات صبح های ماه مبارک رمضان ِ استاد معمار منتظرین،

با موضوع «عقل»،

هرروز ساعت 12 ظهر از شبکه 5 اصفهان پخش می شود


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۱ ، ۰۱:۳۱
تربت

1)

مهلا، مهلا ...

نگاه ماه تا حضرت ِ عشق تابید...

بوی مادر دارد صدای خواهر!

اینجا تمرین ِ بوسه باران ِ مادر است!


2)

حضرت ِ خواهر،

اینجا کربلاست!

آهسته بخوان ذکر الله ِ حسین را ...

حرامیان به گوش اند و کور...

آری؛

الَّذِینَ کَفَرُوا ولایة علیّ؛

لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ؛

لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ الحسین ...



3)

شنیده ای حبّ الحسین، یعمی و یصم؟

لایبصرون الّا الحسین و لا یسمعون الّا الحسین

اینجا آخر ِ عشق است!

حورایی مست ِ چشم ِ شهلایی!

هرچه بادا باد!

بگذار تو را مجنون الحسین بخوانند!

ما که خوانده ایم وَ مَا حسینُ إِلَّا ذِکْرٌ  لِّلْعَالَمِینَ  را ...


4)

و ان یکاد، ذکر واجب است برای دردانه ها...

وتر ِ الموتور که باشی؛

عقیقه های عقیله ای، کریمانه اند!

عون و محمد فدای دندانت...

الوتر الموتور/ سلام بر یکتایی که یکّه ماند/ قبل از شروع قیام امام حسین(ع) خواص حاضر نبودند قدمی بردارند. مقام معظم رهبری

گفت دندان چه صیغه ایست؟
گفت صیغه ی رقص ِ عاشقی است به ضرباهنگ ِ خیزران
گفت مکشوف تر بخوان!
گفت با لحن ِ زینبی بخوان ...
من بمیــــــــــــــــــرم، شکسته دندانتـــــــــــــــــ ؟1
صــــــــــــــوت ِ قرآنی ات عوض شده استـــــــــــ !
 توی ِ مقـ ـــتل، هـــــ جـــــ ا، هـــــ جـــــ ا شده ای
و غــــــــــزل خوانی ات عــوض شده استــــــــــــ !


5)

الا یا حضرت ِ عشق؛

حرز  ِ عبّاست کو؟

چشم  ِ کور  ِ حرمله ها زیادی شور است!

چشم  ِ حسین می بینند؛

چشم  ِ علمدار می زنند...


علی جان؛
روضه باز کراهت دارد والله؛
با این بیت ِ بازت چه کنم؟

بر روی نیزه زلف ِ تو رقص می دهد...2
دارد نسیم، کفر مرا در می آورد...
1 و 2: شاعر اهل بیت؛ علی اثیمی

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۰۲:۱۹
تربت

حرفهایم اگر پریشانند تقصیر واژه هاست!

بس که برای تبرّک شدن به نامت هول می کنند...

نام  ِ تو بـردم؛ لبــــــم آ تـــــــش گرفت ...


تکرار گاهی تلخ است، گاهی شیرین

گاهی حزن دارد، گاهی شوق

اصلا طعم ِ تکرار، عین زیارت کربلاست!

تلخ است و شیرین!

هم شوق دارد هم حزن!

و امان از تکرار  ِ دردهای کهنه ی دیروز و حال اوراق ِ امروز!


ما شاگرد مکتب ِ کلّ یوم هو فی شأن ایم...

تکرار سیری چند؟

یقین کرده ایم این قصه تکراری را !

آری،

کربلا نرفتن سخت است  

کربلا رفتن سخت تر!

تا نرفته ای شوق رفتن داری

تا رفتی شوقِ مُردن!

کربلا رفته ها می دانند؛  

بعد از کربلا، روضه حسین؛

حکمِ زهر دارد برای دلِ اوراق شده زائر!

آخر اینجا؛

دیگر عبّاس نیست؛

تا آرام شوی در حریم امنش...


جلّ الخالق!

از کربلا آمده، همین که دلش هوای حریم ِ ساقی کند،

یکهو باب الجواد لازم می شود!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۰۰:۴۹
تربت

به حکم دلم، چفیه اندختن حرام است در کربلا!

عینک های آفتابی را بگذارید برای کلاس گذاشتن های دهاتتان!

کلاه بی کلاه! 

ضد آفتاب را غلاف کنید!

مگر نشنیده اید ولیّ اللّهی دعا خوانده که یا الهی

فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ...


پاسخ خصوصی!

خیر را باید از خالق ِ خیر خواست و کیست که نداند طلب ِ خیر ِ فقیر از فقیر، صواب نیست.

خلقی که قرار است فقرا الی الله باشد برای وسیله ی خیر شدن، هم توفیق می خواهد هم لیاقت و بنده به نداشتن این دو معترفم

( طعنه و کنایه زدن چاره نیست، به دعا محتاج تریم)


۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۴:۳۸
تربت

ذکر حسین، تجلی خداست و همه کمالات آدمی، تمرین ِ اصابت کردن با تجلی خداست!

شنیده ای کشتی تجلّی خدا اسرع است و اوسع؟

در کربلا شنیده ها یقینی می شوند 

آنجا که همه انبیا و اولیا جمع اند و مشرّف 

و خدا نیز زائر است!

زوار حسین می دانند،

کربلا شراب تلخ خوش مستی است

اینجا محبتت را با صدق می سنجند تا تربتت کنند و تربت شدن تلخی دارد و صبر میطلبد!

نعل تازه خوردن دارد و زینب می خواهد!

اینجا صید را تشنه می کنند؛ اوراق که شد میلش را به صیاد زیاد میکنند؛

عاشق که شد محکوم است به مقتول شدن؛ آنهم چه کشته شدنی اربا اربا...

کربلا تربت ساز است و تربتش بلا افکن می شود که تربت جامع بلایاست!

آری انّ للحسین محبت مکنونه!

حسین را باید سکوت کرد!

در کربلا باید خود را داد تا حسین را یافت...

زیر قبه جز حسین را خواستن، نخواستن است!

کربلا میانبری است بی شرط؛ نه سیاهی می شناسد نه سفیدی؛ نه تقلی نه خفتن؛

هرکه هستی باش؛ در این منزل تو را خریداراند!

خود را خوب برانداز کن!

به لفظ ِ هیج نداشتن اکتفا نکن! 

هیج نداشتنت را با چشم ِ عقل یقین کن! 

خوب که هیج نداشتنت را وجدان کردی؛ کربلا را بازار خریدنت می یابی و صیاد ندارها

آنهم جه صیادی؛

صیادی بی رحم!

نه به داشتنت رحم میکند نه به نداشتنت!

که اگر رحم داشت باید می ماندیم در آب و گل دنیای وابستگی های مال و زن و اولاد!

اینجا صیدگاهی است که صیدها طالب صید اند و کنار حائر نگاه صیاد می خرند!

بنگر زینبی را که میانه معرکه تجلّی، صیادش را به آواز مهلا مهلا می خواند

کربلا جاییست که صید و صیاد در آغوش هم اند 

کربلا جایی است که صید با همه مضطر بودنش، سفیر مادر می شود و گلوگاه صیاد می بوسد!

کربلا لوح محفوظ عالم است و راهنمای خلقتی که قرار است خلیفه الله نما شوند!

کربلا الگوی بشریت است و صحیفه مادر، دفترچه نام و نشان کربلایی هایی است که الگویشان کربلاست!

کربلا نقشه راه خداست! 

کربلا معراج فرزندان آدم است در آتشکده غربت دنیا!

کربلا سرمنزل مقصود خلیفه الله است

کربلا نهایت ادمی است در کمال عطش

کربلا جایی است که در وانفسای قحطی محبت، صیادی صید می شود تا جولانگاه گودال، محل تفسیر رضا برضاک شود و گواهی دهد که لامعبود سواک!

کربلا خیر مطلق است و اصلا تمام خیرها جمع می شوند در لوح کربلا!

اقرا کتابک همینجاست! 

پس بخوان کتاب کربلای دلت را و در میانه حسینیه دل، آنجا که کلّ یوم عاشورا است و کلّ ارض کربلا، صاحب را بیاب تا از اعماق حجاب های دل، ندای هل من ناصرش را بشنوی که کلّکم حسین!

بخوان کتاب کربلای دل را و ببین چقدر از مسیر طی شده عمرت کربلایی گذشت!

اینجا همانجاست که باید 6 دانگ وجودت را دراختیار صاحب اصلیش بگذاری تا کربلایی ات کنند!

مبادا به سیاهی ها و سدهای خود ساحته ات نگاه کنی که تجلّی خدا مانعی نمی شناسد!

کافیست بسم الله  ِ حریّت را که نام حضرت مادر است بر زبان ِ دلت جاری کنند؛ آنوقت است که سرتاپای وجودت نشانه یار می شود و خالی از تو!

سر ِ انانیتّت را که با پنبه محبت بریدند، دیگر نه اشک است نه خنده، نه حزن است نه شوق، تمام وجودت او می شود!

از توی ِ با تو، تا توی ِ او نما، یک نظر فرق است و کربلا جاییست که باید نظره رحیمه را خواست؛ باشد که نستکمل بها الکرامه شویم به نگاهی؛ تا شاید مس ِ وجود ِ بی وجدمان را طلای وجود ِ او، لباس ِ وجود ببوشاند!

آنوقت است که چشم ها شسته می شوند برای زیبا دیدن و اگر زیبایی در نگاهت باشد؛ این ما تولوا فثمّ وجه الله الحسین!

اصلا همه جیز در نظر ِ چشم ِ نظر کرده ی حسین، کور می شود که کلّ غیر حسین، فان است و وجه الله ِ حسین باقی!

چشم ِ حسین بین آنقدر شسته میشود که آیه ها را هم جور دیگر می بیند!

آری

لهم اعین لا یبصرون بها الّا الحسین

لهم اذان لایسمعون بها الّا الحسین

وجود ِ با حسین، الّا الحسین را نخواهند شناخت!

کربلا، تجلّی نور الله است و حیات

در کربلا آدمی را حیات می دهند، سپس شهیدش می کنند با تجلی حیاتی بالاتر!

دوباره حیات ِ نابش می دهند و دوباره شهیدش می کنند با ظهور حیاتی اعلی تر!

اصلا زائر حسین، در همین سعی و صفای بین این حیات و شهادت است که کربلایی می شود!

و در این شراب تلخ هستی و نیستی، ارباب، ساقی بزم زیارت است و زوار، دردی نوشانی که گاه حزین اند و گاه مسرور

اینجا همه چیز بوی خلط می دهد!

سرور و حزن!

ساقی و شاه!

حسین و تربت!

و خدایی که یخالطه الله بنفسه می شود ؛ با من زار الحسین!


با فهم ِ نافهممان نزول اجلالت دادیم تا حدّ جهلمان!

عذر ِ تقصیر حضرت ِ ارباب

اینها را سیاهه کردم تا تسلای دلم شوند والا شان والای شما مبری است از این جهل نوشت ها ...


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۱ ، ۱۶:۲۶
تربت

نام  ِ زائر حسین سنگین است

نائب ِ الزیاره بودن، سنگین تر!

توفیق باشد یادتان همراه ما زائر است در زیباترین دو راهیه عالم

بین الحرمین ِ عشق


مَثَلُ الامام کالکعبه را، مادرانمان یادمان داد از همان بچگی!

حاجی ِ حریم ِ امنشان که باشی؛ باید در حریم ِ رضا سعی کنی و در صفای حسین صفا!

و در این سعی و صفای عاشقی، مقصد، عطش ِ محبت است و ساقی، عبّاس!

من اما عجیب می ترسم از سبک شدن ها و آرام شدن های حریم ِ رضا، که طعم ِ این وقوف ِ رضوی، نشان ِ آرامشی دارد قبل از طوفان!


باید برای آمدنت عید نوشت بنویسم یا برای رفتنت روضه ی علی الدّنیا بعدک العَفا بخوانم؟

من اما فقط زل زده ام به این دوتا عکسی که برایم سرتاپا علی اکبر است!

فَنَظرَ اِلیه، نَظر آیس مِنه

شاگرد ِ مکتب ِ ارباب و ارباب زاده، ورژن ِ 2012 !



این را هدیه خاصّ الخاصّ ِ مولا می دانم در مشهد الرّضایی که مقدمه ای بود بر سفر کربلا

طوبی لکم اگر رزقتان بود

کتاب در محضر ِ روح الله

33499985697029201716.jpg

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۱ ، ۲۲:۵۲
تربت

http://mioondar.persiangig.com/image/mazhabi/beiragh%20hosain.jpg

آهای، گل پسر ِ صاحب ِ لولاک، ای که بودنمان طفیل ِ وجود ِ مبارک ِ تو است و اهل بیت ِ نورانیت؛

نه فقط افلاک، که همه ی عالم و آدم، به تک لبخند ِ رضایتت، همه ی قافیه ی بودنشان را خواهند باخت!

اصلا، بودن ِ بی تو، نبودن است که کلّ من علیها فان

آری شرط ِ بقی، در معیّت ِ وجه الله است و کدامین وجه، زیباتر از رخساری که شموس ِ طالعه و اقمار ِ منیره و انجم ِ ظاهره، عاجزاند از نمایش ِ عظمت ِ زیبایی خالقش؟

ما را همین بس که در پیشگاه ِ ظلّ ِ اللهی که نور ِ مطلق است؛ دست ِ تسلیم ِ عجز بالا بریم و اعتراف ِ به نافهمیمان را، وسیله ی ترحّمش کنیم و قلاف کنیم قلمی را، که هرچه تقلّای سیاهه کردن ِ نشانه های مولا کند؛ بیش تر و بیش تر، فهم ِ نافهم ِ خود را عیان کرده...


وجه الله که باشی، همه جا هستی!

زمان و مکان که سهل است؛

ما سوی احصا می شود در وجود مبارکت، که لقد احصیناه کلّ شی فی امام مبین

اما اگر فاین ما تولّوا فثمّ وجه الله است؛

قبله ی دلمان، سمت و سوی ِ شب ِ جمعه ی کربلای ِ توست!


امام که فقط امام نیست!

ولی هم هست، وکیل هم هست

حجّت و ابا الشّفیق و نور الله هم هست

اما بعضی وقت ها که فقیر، فقط فقیر نیست و بال و پر ِ کربلا رفتنش، یکهو شکسته شود؛

آنوقت فقیر می شود، دل سوخته ترین ِ فطرس ها و امام می شود، شکسته بندترین ِ برات دهندگان!

السّلام علی باب الله منه یعطی برات ِ کرب ِ و البلا!

سلام بر غبار ِ روی ِ سنگ های کف ِ ورودی باب الجواد!



۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۷:۱۶
تربت