پریشانیات!
پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۰، ۰۳:۳۲ ب.ظ
این روزها واژگان، بازیچه من شده اند برای عشق بازی با تو
و من بازیچه تو ام برای تو!
چه می شود کرد؟
دست، بالای دست زیاد است!
من کلمات را می گردانم، می چرخانم، سیر می دهم؛شاید لایق شان نامت شوند
و تو مرا می گردانی، می چرخانی، سیر میدهی؛ شاید لایق دیدارت شوم!
تقلای من که بی حاصل است!
کاش ماله تو جواب دهد!
دایره سیر واژگان کلامم؛ لغت نامه دل است
و دایره سیر من
از مشهد است تا مکه؛
از نجف تا کربلا؛
از سامرا تا کاظمین؛
از مدینه تا بقیع؛
از قم تا جمکران؛
از شاهچراغ تا عبدالعظیم؛
از همه امام زادگان تا گلزار شهدا؛
و کاش
از عکس های اتاقم باشد تا
خوده خوده خودت!
و من بازیچه تو ام برای تو!
چه می شود کرد؟
دست، بالای دست زیاد است!
من کلمات را می گردانم، می چرخانم، سیر می دهم؛شاید لایق شان نامت شوند
و تو مرا می گردانی، می چرخانی، سیر میدهی؛ شاید لایق دیدارت شوم!
تقلای من که بی حاصل است!
کاش ماله تو جواب دهد!
دایره سیر واژگان کلامم؛ لغت نامه دل است
و دایره سیر من
از مشهد است تا مکه؛
از نجف تا کربلا؛
از سامرا تا کاظمین؛
از مدینه تا بقیع؛
از قم تا جمکران؛
از شاهچراغ تا عبدالعظیم؛
از همه امام زادگان تا گلزار شهدا؛
و کاش
از عکس های اتاقم باشد تا
خوده خوده خودت!
بدبختی را نفمیدی دارد میبارد از سر و رویم....
فقط سلام بده...
اصلا بنویس اسما های ما را ببر
انجا از رو
انشا بخوان برای اقا!!
ببر اسامی مان را انجا
جضور غیابمان کن...
شافی یادت نرود..