تربت الـ حـ سـ یــ ن






تربت الـ حـ سـ یــ ن

کربلا تربت می‌سازد و همه ابدان شیعیان را تربت می‌کند
از عطش، آب بدن خشک می‌شود و تشنه دنیا و آخرت می‌شود؛
هم تشنه آب ظاهری می‌شود و هم تشنه معنوی
کسی که تشنه کربلا شد، بدنش سرانجام تربت می‌شود
همین بدن ظاهری، حتی اگر نمرده باشد!
و این یعنی معنای موتوا قبل ان تموتوا

كلّ يوم اگر براي ما عاشوراست و كلّ ارض كــربلا، سلام هاي مقدّس ِ صبح و شام ِ حضرت ِ ناحيه، سرّ ِ خون - اشك هاي جناب ِ صاحب (عـجّل الله فرجه الشّريف) اند ... أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبيبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبي طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبيهِ وَ خَليفَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ في سِـرِّهِ وَ عَلانِـيَـتِـهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ في تُرْبَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّيَّـتِـهِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْكِسْآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَبآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَدآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الاَْدْعِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلآءَ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الاَْزْكِيآءُ ... أَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِياتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ ... أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ ... أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْكَبيرِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيـعِ الصَّغيرِ ... أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّليبَةِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِى الْفَلَواتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحينَ عَنِ الاَْوْطانِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفان ... أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر ... أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزّاكِيَةِ ... أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِيَةِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكآئيلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّـتُهُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعين ... أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِيَةِ فِى الْفَلَواتِ ... تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ ... وَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضّـارِياتُ ... أَلسَّلامُ عَلَيْك َ يا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِكَةِ الْمُرَفْرِفينَ حَوْلَ قُبَّتِك ...

۲۳ مطلب با موضوع «حاج محمد اسماعیل دولابی» ثبت شده است

http://dle.shiaha.com/images/ajw4geucf28ypkraihzt.jpg

عطش محبت


امیدوارم قلب‌هایتان مُحرم شود. دیگر عاشوراست. از فردا او خود همه را مُحرم می‌کند. وقتی که امشب یا فردا خبر به شما می‌رسد و بچه‌ها می‌گویند که از امروز در کربلا آب را بر اهل بیت(علیه‌السلام) بستند؛ خبر بالاخره به قلوبتان می‌خورد یا پیش از این خورده است.

شیعه هول می‌کند. هول، غیر ترس است و خیلی مشکل است. اگر آدمی از هول افتاد و یک مرتبه جان داد، زیاد نیست. تازه آب را بسته‌اند و هنوز تشنه نشده‌اند. تازه می‌خواهند آب را ببندند؛ شیعیان و دوستان اهل بیت(علیه‌السلام) هول می‌کنند.

فردا صبح آثار هول و وحشت در این مذهب- هر کجا که باشند- هست. یعنی به قلب طبیعی و خلقی‌مان سرایت می‌کند. مگر آنکه فرد، توجه نداشته باشد و اشعار را بگویند و گوش بدهد و رد شود. والا اگر به دل بخورد، هول و وحشت می‌کند. چطور وقتی می‌گویند فردا چنین و چنان می‌شود، آدمی برای آب و نان دنیا وحشت می‌کند؟

آب را بر اهل بیت(علیه‌السلام) بسته باشند و آدمی هم یقین داشته باشد که الان کربلاست- همه ما و مؤمنین و مؤمنات در کربلا هستیم و الان هم عاشورا است- آن وقت بگویند آب را بستند؛ به همین سادگی؟

آب هم از هر جور باشد؛ آب ظاهری باشد یا آب معنوی و تشنگی برای راه خدا باشد. آیا الان اهل مملکت شیعه، تشنه آن نیستند که به امام حسین (علیه‌السلام) نزدیک شوند؟ بیشتر، آن تشنگی است که این تشنگی را هم در کنارش می‌گذارند. برای شیعیان که آن تشنگی است. آنها در دریای غیب بودند و از عالم غیب، سیراب بودند؛ در ظاهر آب نداشتند. ولی ما در هر دو سر نشسته‌ایم؛ هم تشنه آب دنیاییم که مبادا آب را ببندند و هم وحشت داریم که نکند از کربلا محروم بمانیم. به ظهر عاشورا و آن زمانی که کار تمام می‌شود نرسیم و خدای نخواسته نیمه کاره از این دنیا برویم. این هم تشنگی و عطش است.

خداوند عطش محبت، نصیب‌تان کند که وقتی بگیرد ریشه هر چه غیر خدا و غیر امام را می‌سوزاند. آن، عطشی بسیار قوی است که بدن انسان را خشک می‌کند، به حدی که مثل خاک خشک می‌شود. یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان.(1) ای آدم، عطش بین اهل بیت حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) و آسمان، مثل دود است. عطش روز عاشورا این جور بود.

این را ظاهری حساب کنید. اگر یک وقت بچه‌ای صدا بزند «آب» و کسی به او ندهد دفعه دوم که صدا می‌زند همه شما بلند می‌شوید. صدا طوری است که به همه جا می‌زند. اصلاً در عالم، هیچ چیز چون عطش نیست.


شیعه، تربت کربلاست

شما وقتی تشنه می‌شوید اگر پنج دقیقه طاقت بیاورید، آخر سر هوار می‌زنید، یا دعوا می‌کنید که آب بیاور- یا خودتان طرف آب می‌دوید. عطش که زیاد شود، اختیار آدمی را می‌برد. این تازه عطش ظاهری است.

امیدوارم قلب‌های ما در این گرداب‌ها به امام حسین (علیه‌السلام) نزدیک شود. کربلا تربت می‌سازد و همه ابدان شیعیان را تربت می‌کند. از عطش، آب بدن خشک می‌شود و تشنه دنیا و آخرت می‌شود. هم تشنه آب ظاهری می‌شود و هم تشنه معنوی. تشنگی، آب بدن را می‌کشد و کم می‌کند و آن را خشک و خاک و تربت می‌کند. کسی که تشنه کربلا شد، بدنش سرانجام تربت می‌شود؛ همین بدن ظاهری، ولو نمرده باشد.

تربت را اگر به دریا بزنی، خجالت می‌کشد که طغیان کند و ساکت می‌شود. اگر آن را به تب شدید چهل درجه عرضه کنی، تب فوراً ساکت می‌شود و از آن بدن می‌رود- خجالت می‌کشد. تربت به او می‌گوید تو حرف نزن، من مال کربلایم. به تب می‌گوید من از صبح تا ظهر عاشورا طوفان‌ها دیده‌ام.

تو فقط یک طوفان دیده‌ای. تب خجالت می‌کشد و تا تربت امام حسین(علیه‌السلام) به آن می‌رسد سرش را پایین می‌اندازد و می‌رود. اگر به دریایی که طغیان کرده است تربت نشان دهی، خجالت می‌کشد، سرش را پایین می‌اندازد و آرام می‌گیرد. همه شما، هم با عقل‌تان، هم با محبت‌تان و هم با ولایت‌تان می‌بینید که این درست است.

اساساً وقتی کسی که ابتلا زیاد دیده است می‌آید، کسی که کم مصیبت دیده است، خاموش می‌شود. کسی برادر و یا عیالش مرحوم شده، دیگری بچه‌اش مرحوم شده است و گریه می‌کند. وقتی آن که ابتلای بزرگتر دیده است وارد می‌شود، آن یکی خاموش می‌شود و دیگر خجالت می‌کشد گریه کند. این خیلی ساده است. تمام ابتلائاتی که ما در دنیا می‌کشیم، با یاد کربلا ساکت می‌شود.

امیدوارم این ابتلائات، ساکت شود سپس با خود کربلایی‌ها گریه کنیم- با خود امام حسین و حضرت زینب (علیه‌السلام). چقدر شیرین است؛ هر گاه آنها گریه کردند، تو هم گریه کنی و هر وقت سرور داشتند، مسرور باشی. از مصیبت‌های خود، راحت شویم و بنشینیم. چگونه راحت شویم؟ یاد مصیبت آنها ما را راحت می‌کند، زیرا مصائب آنها زیاد و تمام است.

ابتلاهای ما کجا و ابتلائات آنها کجا؟ جای ما کجا و جای آنها کجا؟ امیدوارم ان شاءالله به حساب خوبان بگذاری. همه مصائب دنیا را به حساب کربلا بگذار؛ بگو با غصه کربلا، دیگر دنیا به مصیبتش نمی‌ارزد که برایش غصه بخوریم و محزون شویم.

هر وقت خواستی گریه کنی، برای مولایمان حسین‌بن علی (علیه‌السلام) گریه کن که همه آسمان و زمین و ملکوت، وقتی که او بگرید و محزون باشد، برای او گریه می‌کنند. در روز عاشورا حضرت یکی دو بار گریه افتاد وبکی بکاء شدیدا.(2) امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) در عمرش دو سه بار در میان جمعیت و در مساجد گریه کرده است. منتهی یک مرتبه گریه آنها، خیلی زیاد است و اگر به خاطر همان یک بار، مخلوقات و بشر و ذرات عالم تا قیامت گریه کنند، کم است.


زینب (علیه‌السلام) نفس علی (علیه‌السلام)

عزیز خدا و ولی خدا گریه کند، یعنی همه آسمان و زمین و ملک و ملکوت، دارد گریه می‌کند. همه جا مضطرب می‌شود، سر انسان، بالا، پایین، آسمانها، زمین، همه گریه می‌کنند. زیرا قلب مؤمن، عرش رحمان است. وقتی یک بچه یتیم گریه می‌کند، عرش خدا می‌لرزد.

اینک قافله به کربلا رسیده و ساکن شده است و خانواده‌ام در حرم و اصحاب نیز نشسته‌اند و در حال مذاکره و صحبت و ایاب و ذهاب و آمد و رفت هستند. شبها از ترس دشمن، چراغ روشن نمی‌کنند. حرم خدا و عزیزان خدا، شبها چراغ ندارند. غذا هم هر چه زاد و راحله بوده است مصرف شده و آب را هم که بسته‌اند. کأنّه تمام کره بی‌رزق، مانده است. تمام ملأاعلی بی ذکر خدا مانده‌اند و ملائکه نمی‌توانند ذکر خدا کنند.

حرم امام حسین(علیه‌السلام) گریه می‌کنند و کودکان او ضجه می‌زنند. صدای آنها هنوز می‌آید و ناله زینب (علیه‌السلام) هنوز به گوش می‌رسد. گوش باشید- اینها راست است. بزرگ خانه، بیشتر وحشت می‌کند.

آیا می‌دانی وقتی قلب حضرت زینب(علیه‌السلام) محزون شود چه بر سر عالم می‌آید؟ تصور کنید که هیچ بچه‌ای و هیچ خانمی گریه نکند و تشنه نشود؛ فقط خانم زینب (علیه‌السلام) غصه‌دار شود. او خود همه است. قلب همه شیعیان محزون می‌شود. او کبد و سینه‌ای چون امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) داشت، که وقتی خطبه خواند، کسانی که پیرمرد بودند و ایام گذشته را دیده بودند، تصور کردند حضرت امیر(علیه‌السلام) دارد خطبه می‌خواند.

بعضی از آنها جمعیت را شکافتند و جلو آمدند. یکی از آنها که آمده بود، وقتی برگشت گفت هذه زینب بنت علی(علیه‌السلام)(3) این زینب است که صدا می‌زند. علت داشت که حضرت، کلام را رساند. زیرا زنگ شترها را بسته بودند و سر و صدا راه انداخته بودند تا صدای خانم به مردم نرسد.

وقتی مظلومان خیلی مشهور باشند ظالم می‌خواهد آنها را بپوشاند. صدای زنگ شترها و هیاهو و هلهله عرب را زیاد کرده بودند تا کسی صدای خانم را که خطبه می‌خواند، نشنود. به مرحمت خدا و با اشاره حضرت، سکوت محض شد. چگونه می‌شود شتر راه برود اما صدا نکند؟ نفس اعراب هم ساکت شد. اگر بزرگ خانه‌ای به اهل آن بگوید ساکت، نفسها همه بند می‌آید. خانم زینب(علیه‌السلام) بگوید اسکتوا(4) چطور؟ نفس امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) بگوید ساکت؛ از تمامی زمین هم نفس درنیاید، زیاد نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۸۹ ، ۰۲:۱۱
تربت



 



وقتی از خدا می‌خواهیم تا ما را ببخشد، ما را خواهد بخشید. برخی که خیلی گناه دارند، می‌گویند یعنی خدا من را می‌بخشد؟ آنها نمی‌دانند که وقتی به این حال می‌رسند، یعنی اینکه بخشده می‌شوند؛ این حالی که با گریه به دنبال بخشش خدا باشد، خودش نشان می‌دهد که این فرد بخشیده شده است. بخشیده می‌شود که اینجور گریه می‌کند.
خواهش‌های طبیعت و نفسانی زیاد در بشر عوارض دارد، این عوارض‌ها بر بشر فشار وارد می‌کند و از او خطا سر می‌زند. بشر اما همه این خطاها را خائفانه، وحشتانه، ترسان و لرزان انجام می‌هد؛ پس بشر کجا دوست دارد تا گناه کند؟ اگر دوست دارد، شق و رق برود گناه انجام دهد.
انسان معصیت را دوست ندارد. شهوات و خواهش‌ها فشارش می‌دهد. ترسان و لرزان می‌رود. حتی می‌خواهد که کسی نفهمد، یک معصیت کار حاضر نیست تا کسی بفهمد. کسی که معصیتی راچند بار انجام داده، دوست نداشت آن را انجام دهد؛ دچار گناه شده است.
کسی به زن و بچه‌اش تندی می‌کند و یک غضبی دارد. بعد از چند ساعت تازه می‌فهمد این بد است. پیش خودش می‌گوید، من بدبختم. عبادت داشت، کارهای خوب داشت، همه چیز داشت، به زن و بچه‌اش تندی کرده، درک کرده که این معصیته، اشک می‌ریخت، پیرمرد بود، می‌گفت، من خیلی ظلم کردم به زن و بچه‌هایم. او غضب کرده بود که یک لباس برقی است، یک تکه از جنون است و یک باره می‌آید و می‌رود.
بعضی وقت‌ها غضب می‌رود، آدم گریه می‌کند، بعضی‌هاشون که گریه‌شان افتاد، خنده‌شان هم می‌گیرد، اون دیگر معرکه است و قشنگ و زیباست. تا غضب کرد خودش به خنده می‌افتد. می‌بیند غضب لباسی قلابی است. لباس بیخودی است و به تنش نمی‌آید. به قواره‌اش نمی‌خورد، اول گریه می‌کند که جسارتی کردم به بچه یا به کسی، بعد آن وقت به خنده می‌افتد. خنده هم باطل‌کن است و قوه می‌دهد و غضب دیگر از بین می‌رود. وقتی خندید رقیق و لطیف شد.
حالا غضب معصیت نیست؛ ممکن است معصیتی از آن سر بزند، به کسی یا به ضعیفی جسارت کند. غضب خودش به نفسه معصیت نیست. صفتی است که طلوع کرده، اگر به معرض عمل برسد، ممکن است، خطایی از آن سر بزند، و سیلی گوش یک مظلوم بزند. امیدوارم این معنا کشف بشود برای همه‌مان که فرج بزرگی است در نفس ما در روح ما و جان ما.
کسی که محب اهل بیت (ع) را دوست دارد، محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین (ع)، علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و ولی خدا (ع) را دوست داد، کسی که به این خانواده محبت دارد، معصیت را دوست ندارد.
محال است که گناه را دوست بدارد، روی این محال کار کنید، چون بنده می‌گویم محال است، نمی‌گویم دوست ندارد. گفتم «محال است دوست بدارد» مطلب خیلی بزرگی را عرض کردم. سنگین به نظر می‌آید. چون محال عرض کردم، گفتم رسیدگی کنید. این چون کار می‌آورد، زیباتر کار کنید. ببینید چه راهی پیدا شده برای شما، شاهدش آیه قرآن «حَبَّبَ إِلَیکُمُ الْإِیمَانَ ... وَکَرَّهَ إِلَیکُمُ الْکُفْرَ» یعنی من دوست دارم با شمار ایمان را و «کر» دارم یعنی دوست ندارم کفر را.
دیدیم بندگانش هم همینطور هستند. مرادم الته دوستان اهل بیت (ع) هستند. کوچک و بزرگش دوست ندارد تا گناه کند. یعنی می‌گویند ما ایمان را دوست داریم به محمد و آل محمد، وزرای خدا، خلیفه خدا، عزیزان خدا. ما اینها را دوست داریم و ما محال است معصیت را دوست بداریم.

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۹ ، ۱۹:۴۷
تربت

سلام آقاجان دومین جمعه ماه مهمانی هم فرارسید و از تو خبری نرسید

 چیزی شنیدم که تمام وجودم لرزید

باید با علم و بصریت یار مهدی (عج) بود که حسین(ع) را منتظرانش کشتتند!

http://www.mahdiehtehran.ir/picgallery/mahdi/mahdi)1.jpg

در محضر کلام نورانی حاج محمد اسماعیل دولابی

امام زمان (عج) اگر دست بر سر ما بکشند علم و حلم را به درون ما می ریزند.

تا قامت  حجت خدا را نیبنی قیامت شناس نخواهی شد و از قیامت سر در نمی آوری. حتی یک روز قبل از قیامت هم شده باید قامت حجت خدا را ببینی ( قیامت قامت و قامت قیامت/ قیامت می کند آن قد و قامت/ موذن گر ببیند قامتت را / به قد قامت بماند تا قیامت)

ظاهرا می گوییم آقا می آید ولی در حقیقت ما به خدمت آقا می رویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم باید از پشت دیوار دنیا بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بوده است.

ما مثل بچه ای هستیم که پدرش دست او را گرفته تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند. بچه جلب ویترین مغازه ها می شود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را نمی بیند گمان میکند پدرش گم شده است در حالیکه در واقع خودشگم شده است. انبیا و اولیا پدران خلق اندو دست خلایق را میگیرند تا آنها را از بازار دنیا به سلامت عبور دهند. غالب خلایق جلب متاع های دنیا شده اند و دست پدر را رها کرده اند و در بازار گم شده اند. امام زمان گم و غایب نشده است ما گم و محجوب شده ایم.

کسی که غیبت و حضور حجت خدا برایش یکسان باشد به حضرت راه پیدا می کند. تا وقتی شخص می خواهد حضرت بیایند و پدر آدمهای بد را در بیاورند از دیدن حضرت خبری نیست. هر وقت عبد و تسلیم شدی و فاعلیت خدا را در همه حوادث دیدی و به آن تن دادی آن وقت برای ملاقات حجت خدا آماده شده ای.

تلاطمات و نا آرامی هایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است حاوی بشارت بزرگی است. جهان از درد زایمان به خود می پیچد و عن قریب فرزندی را بیرون خواهد داد. سواری که از دور می آید پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود گرد و غباری که از زیر پای اسبش بر میخیزد دیده میشود. گرد و غبار ها و آشوب ها و نا آرامی های جهان در روزگار ما, خبر از نزدیک شدن فرس الحجاز یعنی امام زمان(عج) می دهد.

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۸۹ ، ۰۰:۲۸
تربت

سلام به مناسبت ماه مبارک رمضان با چند کلام ناب از مرحوم استاد محمداسماعیل دولابی در خدمتتون هستم. انشا الله استفده کنیم

ماه رمضان شهر الله و ضیافت الله است. اگر همیشه با خدا معمله داشته باشید همه ماه ها برای شما شهر الله خواهد بود و همیشه خود را در ضیافت الله مهمان خدا خواهید یافت و نفستان تسبیح و خوابتان عبادت و اعمالتان مقبول و دعایتان مستجاب خواهد بود.

از مهمان بابت آنچه در مهمانی خورده است سوال و مواخذه نمی کنند. مهمان نه در دنیا و نه در آخرت حساب و کتاب ندارد. پس صلاح در مهمان شدن است که خیر دنیا و آخرت در آن است.

وقتی مهمان میشیویم خوبست تمام عیار مهمان شویم

ما در دنیا و آخرت میهمان خدا هستیم, آداب میهمانی را باید رعایت کرد. باید در بدو ورود صاحبخانه را ملاقات کرد, بعد هرجا که گفت بنشین نشست و هرچه پذیرایی کرد بهره برد و به صاحبخانه فرمان نداد و جز آنچه آماده کرده نخواست و دل به وسایل و منزل صاحبخانه نبست و آرزوی مالکیت آنها را نکرد

مهمان تا صاحبخانه را ملاقات نکرده و ندیده است فکر میکند اصلا مهمان نیست و به دزدی آمده است: لذا تا صاحبخانه را نشناخته است باید خیلی احتیاط کند. اما وقتی که صاحبخانه را شناخت و دید, دیگر هرچه خواست می خورد. تنها وظیفه میهمان اینس که هرچه صاحبخانه گفت بکند و هرچه هم به او داد بگیرد و نگوید کم است یا چیز دیگری می خواهم

در مهمانی خدا وقتی صاحبخانه را شناختی مشاهده جمال او سیرت می کند و دیگر از غذا می افتی. بدون غذا سیر و بدون ثروت غنی خواهی بود.

در دنیا اگر خودت را مهمان خدا حساب کنی و حق تعالی را میزبان, همه غصه ها می رود. چون هزار غصه به دل میزبان هست که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد ( خدا هم که غصه ای ندارد)

شرط زنده ماندن غذا خوردن نیستو اصحاب کهف بیش از سیصد سال در غار خوابیدند و بدون خوردن غذا زنده ماندند. یک وقت دیدی خدا خواست ما را هم بدون غذا نگه دارد. در ماه رمضان که خدا مهمانی داد با گرسنگی از مهمانهایش پذیاریی کرد. اگر چیزی بهتر از آن بود با آن پذیاریی می کرد. هرکه مهمان خدا بشود کم کم از خوردن و آشامیدن می افتد. همه حواسش به او میرود و علم و محبت او را سیر می کند

یک شب سه نفر که فقیر بودند و تازه وارد مدینه شده بودند در مسجد پیامبر از مردم خواستند که آنها را مهمان کنند . یکی را پیامبر اکرم ( ص ) به خانه بردند . دیگری را حضرت امیر ( ع ) به منزل بردند . سومی را کسی پیدا نشد که به منزل ببرد ، لذا به ناچار در مسجد ماند و مهمان خدا شد . فردا که آن سه نفر مجدّداً به هم رسیدند از شام شب گذشته از هم سؤال کردند . اوّلی گفت من در منزل پیامبر نان و سرکه خوردم . دومی گفت من در خانه امیر المومنین نان جو و نمک خوردم . سومی گفت ولی من تا صبح هر چه به سقف مسجد نگاه کردم که بلکه خدا غذایی بفرستد چیزی نرسید و شب گذشته را گرسنه به سر بردم . جبرئیل بر پیامبر اکرم ( ص ) فرود آمد و ماجرا را برای حضرت نقل کرد و گفت خداوند فرمود من هر چه در بهشت و کائناتم گشتم غذایی را که درخور میهمانم باشد بهتر از گرسنگی نیافتم و لذا با گرسنگی از او پذیرایی کردم .

روضه ماه رمضان روح را و فطریه بدن را پاک میکند. روزه عام امساک از مفطرات است. روزه خاص امساک از صفات و اخلاق غیر الهی. روزه خاص الخاص امساک از غیر خداست. زهرچه غیر یار استغفرالله

شیعه تا به ملاقات خوبان نرسیده است روزه است. وقت ملاقات عید فطر شیه است که باید افطار کند.

از دنیا نگو, از خلق نگو, از خودت هم نگو, از خدا بگو. چند وقت که تنها از خدا بگویی اگر غیر از او چیزی هم وجود داشته باشد از یادت می رود و غیر او را فراموش می کنی.

این که پیامبر(ص) فرمود: یا لیت لم یخلق محمد(ص) شاید به این جهت بوده که حضرت عطری از خود استشمام کرده و نمی خواستند در کنار جمال و حسن خدای تعالی جمال دیگری باشد.

مومن جزایی جز قرب خدا قبول نمی کند. او همه زمین و آسمان و بهشت را گردش می کند ولی فقط طالب قرب است.

http://www.taghribnews.ir/images/docs/000022/n00022179-b.jpg



۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۸۹ ، ۱۱:۵۶
تربت

سلام بعد از مدت زیادی با چند کلام نورانی از حاج آقا دولابی در خدمتتونم امیدوارم استفاده کنید


*** خدا که اسم و رسم ندارد . اسم خدا همان محمد و آل محمدند . رزاق ، غفار ، ستار و ... همان محمد و آل محمدند . گرچه در مورد خدا داریم که : له الاسماء الحسنی و الامثال العلیا : برای خداوند نامهای نیکو و مثلهای برتر است ؛ ولی خود اهلبیت (علیهم السلام) فرمودند : نحن الاسماء الحسنی و الامثال العلیا : نامهای نیکو و مثلهای برتر ، ماییم.

***محمد و علی و حسن و حسین و ... اسماء آدم است. آدم را محمد و آل محمد (علیهم السلام) آفریدند و اسماءشان را هم به او دادند. اسماءشان را دادند نه خودشان را ؛ لذا فرمودند : نحن صنائع ربنا و الخلق من بعد صنائعنا : ما مصنوع پروردگارمان هستیم و خلایق مصنوع ما هستند.
***ملائکه به آدم سجده می کنند ، آدم به محمد و آل محمد(علیهم السلام) سجده می کنند.
***الله نور السموات و الارض. آسمانها و زمین همه جان دارند و جانشان علی و اولاد اوست. با نور محمد و آل محمد (علیهم السلام) خلق شده اند.
***فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه: در خانه هایی که خداوند اذن داده است که نامش از آنجا بالا رود و ذکر شود. مقصود از این خانه ها ، خانه اهل بیت است که اهل آسمان و ملائکه الله ذکر را از آنها یاد گرفته اند. سبحنا فسبحت الملائکه: در آغاز ما خدا را تسبیح نمودیم سپس ملائکه به تسبیح خدا پرداختند.
***محمد و آل محمد(علیهم السلام) خدا را ملاقات کردند و با وجه الله تماس گرفتند و در نتیجه خودشان وجه الله شدند و در بین خلق نمایش خدا را دارند.
***امام و قرآن هر دو تنزیل من رب العالمین هستند. آنچه از امام و قرآن که ما می بینیم و می شناسیم تنزیل یافته حقیقت آنهاست.
***امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره در مورد اهل بیت (علیهم السلام) می فرمایند: ذکرکم فی الذاکرین و اسماؤکم فی اسماء و اجسادکم فی الاجساد و ارواحکم و انفسکم فی النفوس و اثارکم فی الاثار و قبورکم فی القبور : ذکر شما (اهل بیت) در وجود ذاکران و نامهای شما در اسماء و بدنهای شما در داخل بدنها و روحهای شما در روحها و جانهای شما در جانها و آثار شما در آثار و قبرهای شما در قبر ها قرار دارد.
*** ان شاءالله محمدوآل محمد(صلوات الله علیهم اجمعین)به دل ماپابگذارند و خانه را صاحبخانه تصرف کند.وقتی آنهابیایند ما بر جا نمی مانیم.
***خداوند فرمود : عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی : ای بنده من ، از من اطاعت کن تا تو را همانند(نمونه)خودم کنم. پیامبر و ائمه(علیهم السلام)هم می توانند شاگردانشان را مثل خودشان بسازند. محمد(صلی الله علیه و سلم)، محمد می سازد و علی(علیه السلام)،علی.
***حضرت علی(علیه السلام)اهل سنتی را که نه محبت او را دارند و نه عداوتش را و اخلاق و اعمال خوبی هم دارند،به درجه هشتم بهشت که نازلترین مرتبه بهشت است می برد. علی به همه فیض می دهد. دشمنان و معاندین، خودشان را کنار می کشند و محروم می کنند و الا علی(علیه السلام) دشمن نمی شناسد. معاند می گوید : النار و لا العار : به آتش دوزخ تن می دهم اما به ننگ رفتن زیر بار علی تن نمی دهم . من در جهنم می مانم و دنبال علی به بهشت نمی روم. ولی بقیه پشت سر ائمه(علیهم السلام) از جهنم عبور می کنند و به بهشت وارد می شوند. نکند تو هم در دنیا بگویی فرمان علی را نمی برم چون آبرویم پیش اهل دنیا می رود.
تنها از خداخواستن وبه خدااتکا داشتن
- درامور دنیا و آخرت هرجا مضطرشدی و اضطرارت را دیدی باطناً با خدا معامله کن .
- خداوند فرمود به عزت وجلالم سوگند که هر کس به غیرازمن امید ببندد امیدش را
قطع میکنم و ناکمش میسا زم .همه درها را میبندد تا دوباره به آغوش پر مهر خودش پناه ببرند و آنها را غرق لطف و رحمت کند.
امر دنیا یا را به خدا توکل کن و امر آخرتت را یه خدا تفویض کن.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۸ ، ۰۱:۴۳
تربت

باز این چه شورش است که در خلق آدم است/باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

خدا رو شکر دوباره محرم رو دیدم چند جمله از حاج آقا دولابی و سخنرانی آیت الله وحید و چندتا فایل خیلی قشنگ واسه دانلود تقدیم به همه محبین آقا اباعبدالله. امیدوارم استفاده کنید

در کربلا هم قحط آب بود و هم قحط محبت.

به هر تقدیر، همه عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیه السلام بود.از راه همه ائمه می توان به مقصد رسید؛ ولی راه امام حسین علیه السلام خیلیسریع ا نسان را به نتیجه می رساند؛ چون کشتی امام حسین علیه السلام در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آنحضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می رسد.

ظهور حضرت ولی عصر(عج) جزای کربلاست. همه مصیبت های عالم در کربلا جمع شد و جزای آن، این آقا شد.

تمام مصیبت ها با یاد کربلا، بی اثر می شوند. امام رضاعلیه السلام فرمود: ای پسر شبیب! اگر خواستی برای چیزی گریه کنی، پس برای جدم حسین علیه السلامگریه کن.

اگر شده در همه عمر، لااقل یک بار زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوان و از آن محروم نمان.

هنگام عزاداری، انسان در دلش را باز می کند و امام حسین علیه السلام داخل می شود.(مرحوم دولابی)

http://www.askquran.ir/gallery/images/16195/1_hossein_20_1_.jpg

آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ،

گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم

http://shahvar.persiangig.com/image/Moharram/Shahvar-1.jpg

عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است .

دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است

پرسیدم:ازهلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.

گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است

عطش ( حاج آقا دولابی) دانلود 853 کیلو بایت
ای کربلا ای کربلا ( سیب سرخی) دانلود 2 مگا بایت
کربلا عرش خدا روی زمینه ( علیمی) دانلود  1.9 مگابایت
ابوالفضل ( کریمی) دانلود 2.9 مگابایت
کربلا یعنی (کریمی) دانلود 8 مگابایت
متن سخنرانی آیت الله وحید خراسانی در مورد محرم در ادامه مطلب
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۸۸ ، ۱۲:۵۹
تربت

سلام امروز چندتا مطلب قشنگ از حاج اسماعیل دولابی + چندتا کلیپ تصویری از حاج آقا میگذارم انشا الله استفاده کنید

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

توحید:

"لا اله" یعنی من نیستم، هیچ غیری نیست. "الاّ" تشدیدش یعنی اگر چیزی باقی مانده است کاملا پاک کن. آن وقت بگو: "الله". حالا دیدی که غیر از خدا هیچ کسی و چیزی نیست. هرچه غیریّت دارد، فراموشی دارد، همه را پیامبر اکرم(ص) باطل کرد.

رزق:

حتی یک ساغت هم به فکر رزق نباش. به دنبال کسب و کار هم که میروی، بدان که در رزق، فاعل تامّ خدای متعال است: انّالله هوالرزّاق ذوالقوّة المتین: هر اینه خداوند همان روزی دهنده ی نیرومند و محکم کار است.

قناعت:

اگر کسی قانع باشد امروز زندگی خیلی ساده است. سابق خیلی سخت بود. آنچه امروز زندگی را بر افراد سخت کرده بَرج است نه خرج های واقعی و ضروری. آن هم که نهایت ندارد. اما اگر به ضروریات اکتفا کنند، زندگی خیلی ساده میگذرد.

 خود را مهمان خدا دیدن:

مهمان تا صاحب خانه را ملاقات نکرده و ندیده است فکر می کند اصلا مهمان نیست و به دزدی آمده است؛ لذا تا صاحب خانه را نشناخته است باید خیلی احتیاط کند. اما وقتی صاحب خانه را شناخت و دید، دیگر هر چه خواست می خورد. تنها وظیفه ی مهمان این است که هر چه صاحب خانه گفت بکند و هر چه هم به او داد بگیرد و نگوید کم است یا چیز دیگری می خواهم.

 تسلیم:

باید بیابیم که در قبضه ی خدا هستیم و جایی بهتر از آن هم نیست. اگر به آن تن بدهی بهترین جاست و اگر تن ندهی، چون امکان بیرون رفتن از آن وجود ندارد، بسیار سخت به تو خواهد گذشت.

سخنرانی اول (  1.7 meg )

سخنرانی دوم (  1.7 meg )

معرفت قرآن (  1.7 meg )

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۸۸ ، ۱۸:۰۳
تربت

سلام امروز چندتا سخنرانی از حاج آقا دولابی میذارم امیدورام استفاده کنید

لااله یعنی من نیستم هیچ غیری نیست. الّا تشدیدش یعنی اگر چیزی باقی مانده است کاملا پاک کن. آن وقت بگو الله . حالا دیدی که غیر از خدا هیچ کسی و چیزی نیست. هرچه غیریت دارد فراموشی دارد همه را پیامبر اکرم(ص) باطل کرد

پیامبر هیچ فاصله ای بین عبد و مولا باقی نگذاشت . گفت لا اله . اله یعنی خود عبد . خود عبد که فاصله بود را برداشت

عبد ظهور خداست. از خود هستی علی حده ندارد که پیدا شود لذا وقتی به نفس خود نگاه میکند خدا را میبیند. بود خدا نگذاشت هیچ بودی ظاهر شود . قدرتش نگذاشت هیچ قدرتی ظاهر شود

بهترین عمل صالح موت است. موت همراه ماست . جسم ما موت است . منزل موت آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است. تصمیم به موت موت است.

ادب و تواضع نسبت به خدا و اولیائش و نسبت به برادر ایمانی موت است. راه ایمان راه موت و فنا است . در این راه به اختیار خودت میروی و به مقدرات الهی تن میدهی و مشقات دنیا را تحمل میکنی

وقت جان دادن خیلی وقت خوبی است وقت تجلی خداست. کسی که به موت رسید از قیامت سر در می آورد. همین قدر که از مردم قطع تعلق کردی موت است. طمع به دنیا که آمد متولد شدی و طمه را که بریدی موت آمد

(از فرمایشات حاج آقا)

لا اله الا الله ( 7 meg )

لذت ذکر مرگ ( 4.5 meg )

خوبی و بدی ( 4.3 meg)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۸۸ ، ۱۶:۴۰
تربت

بسم رب الحسین

سلام از این به بعد یه بخش ویژه درست میکنم مخصوص کربلا و عشاق الحسین

واسه شروع هم یه مناجات از حمید علیمی میذارم ( دانلود  1.2 meg )

با یه شعر خیلی قشنگ از سید جواد ( همه رفتن کربلا من نرفتم کربلا) دانلود 5.3 meg

و همچنین یه کلیپ کوتاه و عجیب از حاج آقا دولابی که با بغض عجیبی از عطش در کربلا صحبت میکنن ( دانلود 800 kil)

صادق (ع) : ناکام فردی نیست که بی همسر از دنیا برود ناکام کسی است که کربلا ندیده از دنیا برود

امام حسین را ابتدا خدا توسط عشق شهید کرد سپس شمر با تیغ

فرمود: همه روزها عاشورا و همه سرزمین ها کربلاست پس بگرد و در خودت امام حسین را پیدا کن

همه اهل بیت کشتی نجات هستن اما کشتی حسین سریع تر است راه خدا سخت است اما با حسین خیلی آسان و کم کار است



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۸۸ ، ۰۴:۰۵
تربت

سلام امروز 5 تا صحبت فوق العاده قشنگ و با حجم کم از حاج دولابی واسه دانلود میذارم

انشا الله استفاده کنید

در مسیر راهی که طی میکنی و پیش میروی باید مثل اصحاب امام حسین (ع) باشی که تک تک به میدان رفتند و شهید شدند. آن صفات را معتدل و یک یک مصرف کنی تا به مقصد برسی

حیا حجاب مرد است.حیا مال روح و ایمان است خجالت مال بدن و نفس است. لا حیا فی الدّین مقصود خجالت است. خجالت باعث میشود فرد دنبال رفع حاجت خود نرود و کسب معرفت دینی نکند

ادب و حیا درهای بسته را باز میکند و بی ادبی درهای باز را میبندد. با ادب بروی راه هست بی ادب بروی راه بسته استباید آنقدر ادب ورزید تا محبت طلوع کند. وقتی محبت طلوع کرد ادب کنار میرود بین الاحباب تسقط الاداب یعنی با هم یگانه میشوند.اینجاست که عبد کار خدا میکند و خدا کار عبد را.

(از فرمایشات حاج آقا)

ادب و حیا ( 4.5 meg )

دل ( 2 meg )

در قلمرو اهل بیت ( 4.5 meg )

اخلاق ( 4.5 meg )

آزادی قلب مثالی ( 5.5 meg )

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۸۸ ، ۰۸:۳۲
تربت