شکلات ِ تلخ!
چهارشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۹ ق.ظ
حرفهایم اگر پریشانند تقصیر واژه هاست!
بس که برای تبرّک شدن به نامت هول می کنند...
نام ِ تو بـردم؛ لبــــــم آ تـــــــش گرفت ...
تکرار گاهی تلخ است، گاهی شیرین
گاهی حزن دارد، گاهی شوق
اصلا طعم ِ تکرار، عین زیارت کربلاست!
تلخ است و شیرین!
هم شوق دارد هم حزن!
و امان از تکرار ِ دردهای کهنه ی دیروز و حال اوراق ِ امروز!
ما شاگرد مکتب ِ کلّ یوم هو فی شأن ایم...
تکرار سیری چند؟
یقین کرده ایم این قصه تکراری را !
آری،
کربلا نرفتن سخت است
کربلا رفتن سخت تر!
تا نرفته ای شوق رفتن داری
تا رفتی شوقِ مُردن!
کربلا رفته ها می دانند؛
بعد از کربلا، روضه حسین؛
حکمِ زهر دارد برای دلِ اوراق شده زائر!
آخر اینجا؛
دیگر عبّاس نیست؛
تا آرام شوی در حریم امنش...
جلّ الخالق!
از کربلا آمده، همین که دلش هوای حریم ِ ساقی کند،
یکهو باب الجواد لازم می شود!
۹۱/۰۴/۲۸