about me
و من اگر من را میشناخت، در ظلمات ِ سیاهی های دنیا، دربه در ِ یتیمی نمی شد!من اگر من را میشناخت، یادش می ماند اصلش را، نصبش را، بزرگی اش را و هزارباره کرامت ِ خداداداه اش را به خفّت ِ اطاعت ِ ابلیس نمی داد!
من اگر من را میشناخت، لذت ِ لبخند ِ حضرت ِ صاحب را به لذّات پست ِشهوانی نمیداد آن هم به بهای رنجش قلب ِ نازنین ِ امام خوبی ها ...
اینجا اما من فقط باید قلم را منور به نور شریف اهالی حضرت ِ کسا کنم تا وقت هایی که حال ِ دلم ناخوب است با پرسه زدن های میان این سیاهه های دلتنگی؛ یادم باشد که چه و که باید باشم!
و من آموخته ام در دریای دنیای طوفانی امروز، تنها کشتی نجاتی که اسرع است و اوسع، دامان ِ توسل به حضرت ارباب است
من اما نیت کرده ام تا در حیاط خلوت ِ تربت؛ وضوی محبتی بسازم با واژه ها، تا آنقدر بر تربت ِ یادشان سجده ی عشق کنم تا به نظرة رحیمه ای که مشمول واژه ای از این سیاهه ها شود؛ شاید مرا نیز
تربت کنند ...