و این یعنی اوج بدبختی! و بدبختی یعنی اینکه نتوانی حتی یک رکعت بدون هیچ شک و فکری غیر از فکر خدا، به کمرت بزنی!
با این دو دست سالم، هنوز نتوانسته ام یک قنوت اینچنینی بخوانم ...
بعدن نوشت:(+)
و این یعنی اوج بدبختی! و بدبختی یعنی اینکه نتوانی حتی یک رکعت بدون هیچ شک و فکری غیر از فکر خدا، به کمرت بزنی!
با این دو دست سالم، هنوز نتوانسته ام یک قنوت اینچنینی بخوانم ...
بعدن نوشت:(+)
حرامزادگی نه شاخ دارد نه دُم!
کوفی با همه کوفی بودنش،
شرف دارد بر بی بُته های پست!
جواب سلام دادن پیشکش!
بی زحمت لال شوید!
رگ حیدریمان بیرون بزند؛
در کثافت ِ نطفه بی نطفه تان، خفه می شوید...
گوشت سگ حرام است درست!
بچه شیعه ها اما؛
عجیب هوس جویدن خرخره نجست را کرده اند!
والله گوساله سامری شرم می کند از این گوساله نجسی!
هنجر شیطان همیشه نجس است و فهم نافهمش تاریک
دلم به حال رذالتت می سوزد و زعم های باطلت
که تا بوده،
یریدون لیطفوا نور الله باافواههم
و همیشه خدایی هست که متمّ نور می شود و لو کره الکافرون!
شیعه، همیشه دنبال بهانه است!
اصلا ما مادرزادی بهانه گیریم!
مولاجان، تصدّقت،
آجرک الله...
به بهانه این بهانه تلخ هم که شده،
نشان می دهیم که نور الله خاموشی نمی شناسد
و الله متمّ نوره و لو کره الکافرون!
به نیت شادی دل نازنینت، عزیز زهرا،
تک تک حرف های اربابمان، علیّ ابن محمد الهادی را مرور می کنیم!
تا یادمان بماند شیعه بودن و امام شناختن را
طلا کم تر از آنست که بشود با آن جامعه کبیره نوشت!
جامعه کبیره مولانا علی این محمد نقی (ع) می خوانیم،
به نیت شادی دل یوسف زهرا
بچه شـــــــــــــــــــــــــــیعه ها
اطلاع رسانی کنند
یا علی
عذرخواهی نوشت!
از محضر همه سگ های عالم، بابت خطابه فوق عذرخواهی می کنم!
اولئک کاالنعام
بل هم اضل ...
میشد اسم این حرامی را بیارم اما از جایی که ذکر شر، کراهت داره؛ از اسم بردن توهین کنندگان به ساحت مقدس ائمّه اطهار (س) خودداری شد
وقتی مردم شهر کاالنعام اند،
بل هم اضل!
در و دیوار سبقت می گیرند
تا السّابقونَ السّابقون شوند؛
برای تبرّک شدن!
قحطی محبت که باشد؛
مسمار از همه مقرّب تر است!
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ
وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ؟!
نه حَسنِین و نه زینبِین!
فضّه هم ورم بازو را ندید!
بعضی زیارت ها
خواندنشان کنار هر حرمی مستحب است!
کلّنا نورا واحدا است دیگر!
اما علی جان!
امشبی را زهرایت مهمان باباست!
تصدّقت، امین الله نخوان!
مستجاب الدّعوه ای!
دیر و زود دارد،
سوخت و سوز نه!
اول ذی الحجه گفت:
پیر شوید پای هم!
9 سال نشد!
34 ساله و 18 ساله،
پیــــــــــــر شدند!
مادر که نباشد،
بچه ها گرسنه می مانند و تشنه!
همین که آمد، سیراب می شوند!
از وقتی رفته ای،
حسین تشنه است!
تا بینه و بین السما کالدّخان نشده،
برگرد مادر!
گاهی وقت ها دو دست هم صدا ندارد!
اصلا ید الله باید 4 تا باشد!
نام حبیبه الله سنگین است!
بال شکسته اش سنگین تر!
شنیده ای انا و علی من شجره واحدا؟
علیٌّ منّی و انا مِن علی!
دست خدا و دست محمد ندارد!
إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ!
بیچاره که شدی بخوان یا غیاث المستغیثین !
خدا را چه دیدی!
شاید دو تا یدالله از آستین مصطفی دستگیر که نه!
فاطمه گیر شد!
امانتی را که پس داد؛
دستان خاکی اش را به هم زد بوتراب!
آخر کار علی است
اولِ بسم الله ِ زینب!
6 ماهه و غلاف شمیر و غسل شبانه!
روی نیلی و معجر خاکی و بهانه!
اول ِ آماده باش ِ زینب است!
فرقی نمیکند؛
در کوچههای مدینه یا در کوچه های منامه؛
دست شُرطههای حجاز، همیشه سنگین است
فاطمیه جان میدهد برای لال شدن!
شنیده ام سنّت الله را تغییری نیست
که فرمود: لن تجد لِسنّة الله تبدیلا
پس به حکم لقد احصیناه کلّ شی فی امام مبین،
حیدر که باشی،
علم کلّ شی، احصا می شود در وجود مبارکت!
آنوقت حجاب ها هرقدر هم ضخیم باشند؛
باز مشمول ِ کلّ شی اند!
رو گرفتن چاره نیست مادر!
سینه زدن های محرّم، کلی توفیق دارد با فاطمیّه!
هرچه سینه های محرّم، داغ دل کم می کنند و مردانه اند؛
سینه های فاطمیّه، رمق می گیرند و مادرانه اند!
لامصّب همین که دست بالا برود،
بازو و سینه، تیر می کشد...
نحنُ ابنا الدّلیل!
در ریاضی می گویند؛
اثبات استقرایی یعنی رسیدن به حکم کلی با مجموعه از مشاهدات جزیی!
- اول یک حالت پایه فرض می کنند
- بعد با یک فرض استقرایی،
- حکم استقرا اثبات می شود!
قال الرسول الله (ص) لبنتها فاطمه الزّهرا:
- فداها ابوها...
- فاطمه فدایی علی شد،
- پیغمبر اگر در خانه بود،
فاطمیّه می شد محمّدیّه!
اصلا دلیل سیری چند؟
نحنُ ابنا الزّهرا