فاعتبروا یا اولوالابصار ...
حاجتی نیست به مقدمه ها و موخره ها که اینجا هنوز یثرب ِ حرامیان است و محمّد میان ِ کوچه های دود گرفته ی مکّه، آماج ِ سنگ های جهالت ِ توله های امیّه است!
اینجا هنوز کوچه های ناپاک ِ حرامیان تنگ است و حسب ِ میراث ِ سیاه ِ پدریشان، خاکستر ِ بی شرمی می ریزند بر فرق ِ بهترین ِ خلق خدا
اینجا پاسخ ِ ندای محبت ِ طه، دندانیست که شکست و طه همان احمدیست که خدایش به زیادی محبتش به خلقی که کفوراند بازخواستش کرد که ما انزلنا القرآن علیک لتشقی؛
اینجا عادت روزمره ی بنی آدم، تقلّای به سفلی کشیدن ِ معراجیان است!
حاشا به این خیال های خام که منزه است آنکه أَسرَی بِعَبْدِهِ لَیلاً مِّنَ المَسجدِ الحرامِ إِلی المسجدِ الاَقْصا، رضا به خاموشی نور الهی اش دهد!اینجا اما هنوز عصر ِ غصب خلافت است وعصر ِ امامت ِ حضرت صاحب (عج) را؛ به نام عصر ِ تکنولوژی و ارتباط و دهکده ی جهانی سند می زنند!
اینجا غربت ِ عصرهای جمعه را با سانتی مانتال های خودساخته و رپرهای بی حیا مرهم می کنند!
اینجا احمد نه فقط در میانه ی عالم و نه فقط در میان ِ مسلمین، که در وسط ِ مدعیان تشیّع هم تنهاست ...
محمّد؛
تو را میان هق هق های شبانه ات باید صدباره شناخت؛
آنجا که از درد ِ قساوت قلب های سنگ ِ این نامردمان، دیوارهای سنگی حرا، دانه دانه برایت اشک شد حتّی یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ ...
تو را باید میان حلاوت ِ لبخندهای رحمة للعالمینی ات، در جواب سفاهت های اعرابی ها شناخت!
تو را باید از شان ِ نزول ِ و ما انت علیهم بوکیل شناخت؛ آنجا که قلب سلیمت برای هدایت کافران می تپید !
تو را باید از کالبد ِ نام حبیب الله ات شناخت ...
اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
ن و القلم و مایسطرون ...
حضرت حبیب،
قلم ِ شکسته ی جهالت ِ ما را چه به وصف ِ مقام محمودی ات، که ما عرفک الّا الله و الّا علی!
ای محمد ِ امین، وه که چقدر علیوار تنهایی ...
در غربت ِ احمد همین بس که خدا علی را برایش آفرید!
در شان ِ مقامش همین بس، که علی خود را عبدٌ مِن عبیده خواند!
در تنهایی اش همین بس که عهد اخوتش با علی بود!
و در گمنامی اش همین بس که هنوز در معرفت ِ باب ِ مدینه علم مانده ایم!
اما محمّد؛
بیا و دوباره برایمان بخوان آیه های عشق را
بخوان به نام پروردگاری که تو را آفرید...
بخوان برایمان خیال ِ خام ِ مختالان فخوری را که به زعم ِ تاریکشان اراده ی خاموشی نور الله کرده اند
بخوان برایمان آیه آیه ی نور و مشکاة را
بخوان برایمان آیه ی مکر خدا را که اوست خیرالماکرین
بخوان برایمان که والله متمّ نوره ...
عزیز دل ِ امّ ابیها؛
صوت ِ قرآن را باید از تو شنید،
ما خیلی وقت است پای هجا هجای قرآنت اشک نریخته ایم
بخوان تا صدباره از صوت ِ داوودی ات بمیریم قبل از مردن !
و بخوان برایمان از بقیة اللّهی که خیرٌ لناست !
بخوان برایمان وعده ی استخلاف و مکنت مستضعفین را
بخوان برایمان آیه ی شفاعتت را و استغفار کن برای امتی که بزرگ ترین مانع ظهور است!
دست های ید اللّهی را به ذکر ِ امّن یجیب ِ غربت معطر کن و بخوان برایمان دعای فرج را به آیه های الیس الصّبح بقریب ...

حضرت ِ بابا آجرک الله ...