تربت الـ حـ سـ یــ ن






تربت الـ حـ سـ یــ ن

کربلا تربت می‌سازد و همه ابدان شیعیان را تربت می‌کند
از عطش، آب بدن خشک می‌شود و تشنه دنیا و آخرت می‌شود؛
هم تشنه آب ظاهری می‌شود و هم تشنه معنوی
کسی که تشنه کربلا شد، بدنش سرانجام تربت می‌شود
همین بدن ظاهری، حتی اگر نمرده باشد!
و این یعنی معنای موتوا قبل ان تموتوا

كلّ يوم اگر براي ما عاشوراست و كلّ ارض كــربلا، سلام هاي مقدّس ِ صبح و شام ِ حضرت ِ ناحيه، سرّ ِ خون - اشك هاي جناب ِ صاحب (عـجّل الله فرجه الشّريف) اند ... أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبيبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبي طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَبي مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبيهِ وَ خَليفَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ في سِـرِّهِ وَ عَلانِـيَـتِـهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ في تُرْبَتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّيَّـتِـهِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْرى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى ... أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْكِسْآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَبآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَدآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الاَْدْعِيآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلآءَ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّيَّتُهُ الاَْزْكِيآءُ ... أَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهينِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِياتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ ... أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتيلِ الْمَظْلُومِ ... أَلسَّلامُ عَلى أَخيهِ الْمَسْمُومِ ... أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْكَبيرِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضيـعِ الصَّغيرِ ... أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّليبَةِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَريبَةِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلينَ فِى الْفَلَواتِ ... أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحينَ عَنِ الاَْوْطانِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفان ... أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر ... أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزّاكِيَةِ ... أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِيَةِ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكآئيلُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّـتُهُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى ... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعين ... أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ ... أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِيَةِ فِى الْفَلَواتِ ... تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ ... وَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضّـارِياتُ ... أَلسَّلامُ عَلَيْك َ يا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِكَةِ الْمُرَفْرِفينَ حَوْلَ قُبَّتِك ...

امشب لیله الرغائب است و همه آرزوی ما غائب !

http://www.askdin.com/gallery/images/4435/1_0017.jpg

و کاش شام این آرزو سحر گردد

و کاش مرد غزل خوان شهر برگردد

نه باید گفت مرد غزل خوان شهر اینجاست

نزدیک تر از ما به ما

باید گفت

کاش مردم شب برگردند

که امام منتظر است


پ ن: جهت تعجیل در فرج مولا, یک دقیقه تفکر در اعمالمان

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۰ ، ۲۲:۴۶
تربت

به نام آنکه دید و ندید گرفت!

http://rahenoor.ir/wp-content/uploads/2010/10/road.jpg

وقتی دلم، با خودم قهر می کند       تقصیر دست نیست، قلم، رم می کند

وقتی آیکون select word  نرم افزار نگارش دلت، مدام error  بدهد و با هیچ restart ای هم حالش جا نیاید؛ شک نکن یک جای کار سخت می لنگد و از آنجا که در عالم اسباب، هر معلولی را علتی است؛ با یک scan  Fast  دلیل این پریشانی نوشتار دل را، در یک چیز می بینم و آن

قهر بودن دلم است با خودم!!!

با این همه، گاه فرصت آدمی سخت تنگ است و مجال تعلل بیش از این نیست و مجبوری با همین کلام شکسته و قد خمیده، continue  را کلیک کنی.

پس علی الله

اینبار سخن نه از جنس هجر است و فراغ و نه طعم شکوه دارد و جدایی ( البته خداییش دل نوشته بدون اینها دل نوشته نیست)

شرح دردهای دلی است خسته و ملول از خویش، که غبار غفلت و غرور، چشمان فطرتش را سخت بسته اند به جمال نور.

گرچه هنوز هم، از لا به لای سیاهی های نشسته بر دل، کورسوهایی از عالم  نور به مشام می رسد که یا ز قوت امانت «فطره الله الذی فطر الناس علیها» است، که علی رغم ضخامت حجاب ظلمت عصیان، هنوز«صم و بکی و عمی» نشده؛ و یا ز عظمت نور رحمانیت معبودیست که حتی برای «الذین اسرفوا علی انفسهم» هم، ندای «لاتقنطوا من رحمه الله» سر می دهد و نابنده های لوس و ننر سرشار از غرور را، «عبادی» می خواند و در عالمی که از ما تا او، راهی نیست؛ هرچه و هرکس باشی، شاه کلید ره یافتن به حریم مهربان لطفش، یک «یا الهی العاصین» گفتن صدقانه است؛

با این همه، حزن سنگین دلی مغموم،  باز می داردم ز نوشتن و بهانه ای سه گانه؛ وا می داردم به نگاشتن!

پس باید بهانه ها را مرور کرد تا سبک سنگینی کنم برای گفتن یا نگفتن!

نخست آنکه، شمارگان 14 ماه جوزا، سرخ رنگ است؛ تا نشان دل خون روزگاری باشد که هنوز به یادگار دارد طعم تلخ پرکشیدن مردی از جنس روح خدا را که افسانه معصومیت را شکست!

دومین آنکه، اگر مشام دلتان قوی باشد و چون منه در بند شده ی نفس خویش مباشید؛ که نیستید؛ اندک اندک رایحه خوش طعام ماه میهمانی خدا، نوازش می دهد مشام دل را. و برای جاماندگانی چون من، که نبوده و نیستند مهیای درک چنین شهر اعظمی،  شرایط فوق حساس است!!!

و از آنجا که ما نابندگان لوس؛ خدایی داریم، بس رئوف؛ که خالقیت مادر، گواهی شش دنگ مهربانی اوست؛ برای این تنبل های جامنده؛ دو دیدار تدارکاتی بزرگ مهیا شده، تا شاید در این شهوری که بس مبارک اند و عظیم؛ مهیا شویم برای دیدار اصلی!

و سوم آنکه، برای اهالی وادی غفلتی از قماش ما، که «قد اقترب حسابهم»؛ حال آنکه «فی غفله معرضون» اند و «انه طغی» را به حد سفلی رسانده اند و دریدن «حدود الله» ای که قرار بود «فلاتقربوا لها» باشد؛ عادت روزانشان شده و  با تخته گاز جهل و غرور، رد کرده اند تمام چراغ قرمزهای اداره راهنمایی و رانندگی صراط مستقیم  را؛ مواضعی است برزخ وار؛ که چه بخواهند و چه نخواهند؛  محکوم اند به ایست دربرابر تابولهای مثلثی اعلان خطر، و در این ترمزهای همراه با حسرت،  «طوعا او کرها»،  باید دستی فتامَل را کشید تا؛ سری برگرداند و به نظاره نشست،  مسیر نامستقیم طی شده را

و شکر و سپاس از آن خدایی است که به لطف و رحمانیتش، یکی دو تابلوی برزخی ایست، برای هر بنی بشری قرار داده و 17 خرداد هر سال؛ هشدار، نشانه و حجتی است، علیه نفس یاغی این کمترین، تا با شرمی غیرقابل وصف، به مسیر ناصواب طی شده بنگرد و تلخی برزخی شرم وار را به نظاره بنشیند.

آری. در ایستگاه های تعویض عدد عمر، باید دل شیر داشته باشی تا سر عبرت برگردانی و مسیر طی شده عمر رفته را، به نظاره بنشینی و «إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ»  را به چشم دل بنگری و دل شیر را نه به گستاخی که تعبیر کنید به صدق و ایمان!

نتیجه:

1. به لطف کلامی که «ما اصابکم من حسنه فمن الله» بود و سه بهانه یاد شده، به گمانم شکر لله که میان من و دل صلح افتاد ... ( بیچاره ی زود راضی می شود!!!)

2. شاید بشود از ترکیب این بهانه ها، معجونی ساخت باب هوای تابستانی این دل داغ دیده از خویش، تا شاید با «مزاجه زنجبیلا» اندکی آرام گیرد به خنکای محبت!

ترکیب معجونمانم هم چه می دانم مثلا عهدی باشد با روح الله؛ در آغازین روز ماه رجب؛ میثاقی میان من و او، در آغاز نیمه دوم چهله نخست عمر؛ که هر سال در این تاریخ بازنویسی و بررسی شود و تبعیت کند از قانون نصف من، نصف او ( همون یکی من یکی تو) و اگر به فرض صحیح 20 سال نخست، نصف من باشد؛ نصفه دوم از آن اوست.

نتیجه ی نتیجه:

باید وقف نامه ای نگاشت!


و اگر «انا و علی ابوا هذه الامه» کولر محبت جگرت باشد!!! و مثل ما حسابی بچه ننه!!! باشی خوشحال می شوم که شاهد باشی!!! رمز عبور، رمز گشایش عقده دل ماست!



۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۰ ، ۰۳:۲۰
تربت

سلام

سلامی به گرمای محبت خدا به بندگان گنهکارش

سلامی به خنکای آرامش یادش (اَلا بِذِکرِ اَلله تَطمَئِنُّ القُلوُب)

سلامی با طعم درک معیتش(هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم)

سلامی به لطافت محبت خلوت های سحرگاه

سلامی با عطر نجوای یا من ارجوه ...

سلامی از جنس ستاریتش برای بندگان نابنده اش

سلامی به معنای الَسّلامُ الموُمِنُ المُهَیمِن

http://www.teckfadak.ac.ir/UploadFile/DailyPicture/thumb_24vrvcz%5B1%5D.jpg

و سلام بر تو ای گل زیبای نرگس

سلام بر تو ای آل یس

سلام بر تو ای داعی به سوی خدا

سلام بر تو ای باب خدا

سلام بر حجه الله فی ارضه

سلام بر تلاوت کننده و مفسر کتاب خدا

سلام بر لحظه لحظه صبح و شامت

سلام بر تو ای بقیه الله در زمین

سلام بر تو ای میثاق اخذ شده خداوند

سلام بر تو ای وعده ضمانت شده

سلام بر تو ای رحمه واسعه الهی

سلام بر تو آنگاه که به نماز می ایستی

سلام بر رکوع و سجودت

سلام بر مروارید اشک ها قنوتت که در انتظار آمدن ما سیمای وجه الله ایت را مزین میکند

سلام بر ندای تکبیر و تهلیلت 

سلام بر طنین استغفارت برا ی امت رسول خوبیها

سلام بر تو آنگاه که صبح عصر میکنی

سلام بر تو ای امام مامون

سلام بر نسیم سحر آنگاه که از عطر خوش بوی محبتت را از خیمیه سبز انتظارت به ارمغان آورد

سلام بر تو ای منتظَر ای منتظِر

سلامی به وسعت دوری من از تو

سلامی به گرمای نزدیکی تو به من

سلامی از جنس حسرت

حسرت یک عمر ندینت برای من و حسرت سربه راه شدنم برای تو

سلامی به ملالت یک عمر دوریم از تو و سلامی به محبت یک آن غافل نشدنت از ما

و سلامی از نوع سلام شما, که سلام ما نه سلام است بل همه جواب سلام شماست

مولاجان؛ فرزندان ناخلفت را دعا کن تا آن شوند که تو میخواهی به گل روی مادرت زهرا

 

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۰ ، ۱۳:۲۶
تربت

http://www.hayat.ir/image.php?id=Zm49NTQ3MjEuanBn-yZ3aD13aCZ3PTI0MCZoPQ__

چه دشوار است در این زمانه ی پرمدعا نوشتن از مردانی بی ادعا....

در غربتشان همین بس که چون منی پای بند زنجیر تعلقات دنیا، می نویسد از رهاشدگانی که آزاد شدند از هرآنچه تعلق آور بود به بهای رستن از زندان جسم....

ای مردان بی ادعا ,انتظار ندارید که برایتان حمدوسوره بخوانیم؟؟!! آخر میدانید, حمد را برای آن میخوانند که مرده است و ما دل هامان مرد بس که دور افتادیم ز اصل خویش... و دعایمان کنید باشد که باز جوییم روزگار وصل خویش.......

برایمان حمدی بخوانید تا زنده شود دلمان به نور ایمان و صبر و معرفت.....سلام برسانید به همراهانتان

سلامی از جنس حسرت و با طعم غبطه, به راه یافتگان حریم حضرت دوست از گم شدگان وادی غفلت....


پ.ن=حاج علی گروسی فرمانده یکی از گروهانهای گردان بود که ظهر روز سوم خرداد به مسجدجامع خرمشهر رسید ایشان به پشت بام مسجد جامع خرمشهر رفت و اذان آنروز را به عنوان اولین مؤذن فتح خرمشهر گفت .
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۰۴
تربت
من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم

از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم

رها کن صحبت یعقوب و دوری و غم فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۸:۱۸
تربت

با عرض سلام و احترام خدمت همه دوستان عزیزی که به خلوتگاه طوبی محبت ما سر می زنم

امروز یک هدیه ویژه براتون دارم که امیدوارم توفیق استفاده ازش رو داشته باشید

جلسات ماه رمضان استاد گرامی حجت الاسلام و المسلمین معمار منتظرین با موضوع تبیین دعای شریف عهد را برای دانلود قرار دادم و پیشنهاد میکنم از دست ندهید

یا علی

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۰:۲۸
تربت


 پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند

یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید

یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند

یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم 

اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم  آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد  

ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد زرنگ باش.

خنگ نباش. گیج نباش شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۵:۲۸
تربت
http://www.ignitepotentials.com/wp-content/gallery/ignite-photos/seedlinginhand.jpg

یکی از اصول مدیریتی پیشرفته، در هر تشکیلات، یا در مقیاس بزرگ‌تر، در هر نظام؛ جهت دهی مناسب در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر است. از منظر استراتژیک نیز، تعیین و تبیین اهداف اصلی نظام از دیگر وظایف هر حاکمیت است که البته مستلزم شناخت دقیق از پتانسیل‌ها و توانایی‌های جامعه و همچنین آگاهی لازم از شرایط روز جهان و منطقه می‌باشد. معمولا مدیران موفق همواره به روی مقاصد اصلی خود به هر عنوان تاکید داشته و در تلاش اند تا اهداف مورد نظر خویش را، به انحای گوناگون برای جامعه تحت نظرشان، تبدیل به آرمان نمایند و علی رغم تحرکات کاتوره‌ای بخش‌های مختلف، که در نگاه نخست به جهت‌ های متفاوتی می‌باشد؛ حرکت جمعی و مجموع جبری تلاش‌های نظام، همگی به سمت و سوی پیشبرد هدف غایی مجموعه، ختم شود.

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۰ ، ۰۱:۴۴
تربت

اولش این نقد که مربوط به دو هفته پیش می شه رو توی یه وبلاگ دیگه قرار دادم اما الان با این سیل مجیزه گویی های همراه تملق، دیدم اگه سکوت کنم کارم جز خیانت نیست! بگذار کسایی که می خوان سو استفاده کنن کارشونو بکنن. مرحمت های دوستان هم در قالب کلمات قشنگشون نثار بنده شده و می شود! اما نمی توان صبر کرد تا سر حریم های اعتقادی بریده شود و سپس برای آن مجلس ترحیم گرفت.  پس علی الله...

اخراجی هایی که افراطی می شوند

http://img.funportal.ir/ekhrajiha3-ekran.jpg

نقد و بررسی هر اثر هنری، به دور از تعلقات فکری و علایق شخصی، کاری است بس دشوار که غالبا به خروج از محور انصاف می انجامد و باید گفت بسیار اندک اند افرادی که بدون غرض در رد یا تایید یک اثر هنری، قلم می‌زنند. تماشای این فیلم، مرا واداشت تا کلامی در برداشت شخصی خود از این فیلم بنویسم. مسلما موارد طرح شده توسط اینجانب خالی از اشکال نخواهد بود وامیدوارم از حیطه انصاف خارج نشده باشم.

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۰ ، ۱۱:۵۷
تربت


دلم شکسته دلم را نمی خری آقا؟         مرا به جمعه ی وصلت نمی بری آقا؟

اگرچه غرق گناهم ولی یقین دارم         تو آبروی کسی را نمی بری آقا...


http://www.askquran.ir/gallery/images/29202/2_mvrn6s.jpg


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۰ ، ۲۳:۰۵
تربت